هزاررنگ!
دارم می فهمم که "خواستن توانستن نیست"..چقدر به خودم تلقین کنم که کم نیاوردم؟ هیچی جواب نمیده ...چیکار کنم که بعضی چیز ها برام مهمه که نباید مهم باشه!...۳-۴ ماه پیش به خودم می گفتم:" نمی خوام بگم که کم آورم"..اما الان فهمیدم که من سالهاست که کم آوردم...دبیرستان که بودم می گفتم هر کاری که میکنم....نباید به درسم لطمه بزنه..مشکلات نباید وارد درس و مشق بشه.. آخه هدفم این بود همه چیز برای نگه داشتن هدف! اما الان اصلا برام مهم نیست که مشروط بشم یا نشم! افت تحصیلی تو راهه .. اما ای کاش تموم شدنی بود !...با این همه آدم!! تلقینه که تنها نیستم!مشکلاتی که مال همه است تقسیم نمیشه!
امروز قرار بود در مورد موضوع مورد علاقم کنفرانس بدم.. موضوعی که بدون آمادگی هم می تونستم.اما اونقدر ضعیف شدم که نتونستم.. .!خیلی چیز ها رو دارم بیخیال میشم.سر کلاس های درس مثله یه بت می شینم!
هزاررنگی شدم! هر جا میرم یه رنگی نشون میدم. هیجا خودم نیستم!فقط باید تظاهر کنم.!خودمم خسته شدم از تلقین از رنگارنگی نه دو رنگی!!
+ نوشته شده در 2007/12/10 ساعت 23:5 توسط علی
|